معماری
سرزمین گیلان می تواند از دو جنبه شرایط اقلیمی- محیطی و طراحی معماری
مورد بررسی و تفسیر قرار گیرد هر چند تاثیر اقلیم بر روی فرم و عملکرد
بناها را در شمال به عنوان عامل تعیین کننده در نظر می گیرند ، ولی جنبه
های معماری و زیباشناختی آن نیز از اهمیت والایی برخوردار است.

مصالح بکار رفته در بنا ، عاملی در جهت هماهنگی با محیط:
تفاوت
ظاهری خانه های روستایی گیلان متاثر از رابطه تنگاتنگ فرم معماری با نوع
معیشت و شرایط اقلیمی و محیطی می باشد، اما مشاهده می شود که در پوسته
ظاهری بنا با ظرافت خاصی، از مصالح بر گرفته از محیط اطراف استفاده شده
است . به طور کلی به کار بردن مصالحی که از طبیعت گرفته می شود موجب احساس
هماهنگی و هارمونی با طبیعت است.
مواد ومصالح رایج در ساخت یک بنای بومی:
الف) چوب
ب) گالی یا کولش
ج) گل « به شکل مخلوط با گالی یا کولش و به عنوان کاهگل استفاده می شود »
د) آهک و گچ « عمدتا برای رویه نهایی دیوارها کاربرد داشت »
استفاده
از گالی یا کولش نیز، تنها محدود به پوششی برای سقف شیبدارنیست ، جالب
اینجاست که ریسمان تابیده شده از کولش که به « وریس » معروف است، گاهی نقش
سازه ای دارد؛ این در حالی است که وریس عمدتاً در محل اتصال دو عضو چوبی
کاربرد زیادی داشته است.
رنگ غالب یک بنای بومی غالباً در هارمونی کامل با محیط اطراف می باشد.
لازم به ذکر است که چوب نیز نقش سازه ای مهمی را در سازه های بومی گیلان
دارا می باشد. در برش زیر نفوذ و رسوخ عوامل طبیعت که در نقش های مختلف ؛
چه در نقش سازه ای چه در نقش تزئینی ، خود نمایی می کند ، به تصویر کشیده
شده است .
معماری
بومی درگیلان از نمونه های خاصی است که در آن ، معماری از مرکز بنا خارج
شده و به حاشیه می پردازد و به همان گونه نیز به چگونگی قرارگیری آن محدوده
توجه بیشتری می گردد . به عبارت دیگر می توا ن گفت که این بناها دارای دو
تصویر کاملاً متفاوت هستند و این جنبه شاید مهمترین وجه تمایز معماری گیلان
با سایر مناطق ایران باشد.
-
رطوبت
زیاد وگرمای هوا در تابستان، شرایط اقلیمی ویژه ای را پدید آورده است که
مشابه آنرا شاید بتوان تنها در مناطقی از آمریکای مرکزی، بنگلادش، مالزی و
یا اندولزی یافت. این وضعیت خاص آب و هوایی برای ساکنین دشواری هایی را
پدید می آورد که در گذشته هیچ گاه از نظر مورخین و جهانگردان دور نبوده
است. تپولوژی مسکن در این سرزمین، همگام با عوامل فرهنگی و اجتماعی هویت،
معماری این خطه را شکل داده است. هویتی که علی رغم شباهت های اقلیمی گیلان
با سایر مناطق یاد شده در جهان منحصر به فرد بوده است. (دیبا، 1372 :
10)
-
فراهم
نمودن شرایط آسایش در این منطقه پر باران و مرطوب، از جمله معضلاتی بوده
که ساختمان های سنتی توانسته پاسخگوی آن باشد. متداول ترین نوع ساختمان
سنتی در این منطقه به نام گالی پوش خانه معروف است که بام آن با پوشش گالی
(نوعی علف که د رکنار مرداب ها می روید.) است و دارای کرسی چینی چوبی در
زیر ساختمان می باشد. (قبادیان، 1372 : 17)
-
خانه
هایی که در این جلگه ساخته شده اند، همچون درختان مرتفعی که آنها را احاطه
می کنند، غالبا تابع یک طرح قایم چند طبقه ای است. بهترین فضای خانه نیز
درست زیر بام جای دارد. این برداشت اهالی از فضای خانگی مرتفع با طرح قالبی
در ساختمان های مسکونی مناطق مرکزی ایران به کار می رود، تباین دارد؛
زیرا در ایران مرکزی اتاق ها به صورت افقی در اطراف حیاط مرکزی ساخته می
شوند. (برومبرژه، 1370 : 17) مسکن سازی در این منطقه به موازات اشغال
تدریجی جنگل و به صورت پراکنده صورت گرفته است. در ایران مرکزی، تمرکز
ابادی ها می توانست جوابگوی دفاع دسته جمعی در برابر حملات قبایل کوچ شین
باشد؛ لیکن چنین تهدیدی هرگز متوجه ساکنین حاشیه دریای خزر نبوده است. در
عوض ضرورت ناشی از حفاظت برنجزارها از گزند حیوانات و نیز تعدد عملیات
ضروری برای فعالیت های حساس برنجکاری و دشواری تردد در راه های تنگ و
باریک، که غالبا به لجنزار تبدیل می شود، ضرورت استقرار خانه های روستایی
را در جوار مزارع ایجاب می نماید. (برومبرژه، 1370 : 18)
-
برخلاف
معماری بومی کویر که بیشتر از خشت و آجر بنا شده است، معماری این منطقه از
چوب و الیاف گیاهی به صورت عمده بهره برداری کرده است. جنگل های انبوه در
کنار مزارع برنج از مهمترین منابع تامین مصالح ساختمانی منطقه می باشند.
نی"ولی" (نوعی الیاف گیاهی که برای پوشش سقف به کار می رود.) و ساقه های
برنج عناصر اصلی تشکیل دهنده پوشش سقف ها هستند. سقف هایی که به علت شدت و
تداوم بارندگی همیشه به صورت دو یا چهار شیبه ساخته می شوند. در بعضی از
نقاط گیلان که امکان استفاده از سفال موجود است پوششی از سفال بر روی زیر
سازی از نی و توفال، وظیفه جمع آوری آب باران از بام و هدایت آن به آبروها و
ناودان ها را به عهده دارد. استفاده از تخته های پهن نیز در مناطق جنگلی
گیلان برای پوشش سقف و جلوگیری از نفوذ باران مرسوم است. سقف شیبدار بر روی
سازه ای چوبی قرار دارد. فاصله کم ستون ها از یکدیگر و استفاده از سازه
چوبی به صورت تیر و ستون تناسبات ویژه ای به معماری می بخشد که در نما و
پلان به خوبی خود را آشکار می کند. اشکال ساده سقف شیبدار از بوجود آمدن
کنج های برفگیر جلوگیری کرده و مانع نفوذ آب حاصل از ذوب برف به داخل بنا
می شود. بعلاوه برای جلوگیری از نفوذ باران به داخل ساختمان توسط باد
معمولا سقف شیبدار تا نزدیکی کف زمین در یک یا دو جناح ساختمان که رو به
باد قرار دارند ادامه می یابد و معمولا پنجره ای از این دو جناح باز نمی
شود. فضای خالی بین بدنه اصلی بنا و امتداد سقف که "فاکون" گفته می شود؛
محل مناسبی برای انبار نمودن و یا پخت غذا می باشد. گونه برخورد دیگر که
بیشتر در خانه های شهری دیده می شود، استقرار بالکن دورتادور بنا می باشد.
این بالکن علاوه بر آنکه دسترسی اتاق ها به یکدیگر را تامین می نماید، مانع
از رسیدن باران به بدنه بنا می شود. (دیبا، 1372 : 10)
-
پوشش
های شبیدار در شکل های گوناگون و مصالح مختلف، از ویژگی های مهم نمای خانه
های گیلانی است. در بعضی نقاط گیلان مانند اطراف لاهیجان، شیب این پوشش ها
خیلی زیاد و در بعضی از نقاط مانند اطراف فومن این شیب کمتر است. رنگ قهوه
ای آن همراه با قرار گیری دسته های گالی و کولش، سطح زیبایی را شکل می دهد
و خانه گیلانی را با محل خود مانوس می کند. متاسفانه با استفاده از مصالح
جدید (مانند حلبی) این هماهنگی با طبیعت کاملا دستخوش تغییر شده است.
(معماریان، 1372 : 205)
-
در
مناطق روستایی محیط سرسبز و پر از گیاه و درخت اجازه حصار بندی معین و
مشخصی را به ساکنین نمی دهد. محدوده های گیاهی، درختان و انهار در مقایسه
با دیوارهای بلند و بسته معماری کویری تضاد چشمگیری دارد و این ویژگی در
زمینه مردم شناختی و روانشناختی منطقه ای جای و مکان ویژه ای دارد.
-
دروازه
های گیاهی معمولا باز و استقبال کننده میهمان دایمی است و این گشایش فضای
سبز در خلق و خوی مردم محل کاملا مشاهده می شود، آدم هایی آرام، خوشخو،
انسان دوست و میهمان نواز. (دیبا، 1372 : 10)